مـــی آیـــی ، نـئـشه مـــی شــــوم !
کــــاش ميدانـستے دُنياے مـَــن دَر
نـه نمـی دانــی…!
روزے میــرسَـב
یــادگاری میـگذارم روی صــورتـت که بــــاد هــرچـه خـواست بــــبرَد جـــــــــز چـشمـــهـایــت !
خیالت راحــتـــــ . . .
هیچکس مثل تو نیست
می ترسم از نبودنت ...
و از بودنت بیشتر !
نداشتن تو ویرانم می كند ...
و داشتنت متوقفم !
وقتی نیستی كسی را نمی خواهم
و وقتی هستی" تو را" می خواهم ...
رنگهایم بی تو سیاه است و در كنارت خاكستری ام ...
خداحافظی ات به جنونم می كشاند
و سلامت به پریشانی ام !؟
بی تو دلتنگم و با تو بی قرار
بی تو خسته ام و با تو در فرار !
در خیال من بمان ...
از كنار من برو !
من خو گرفته ام به نبودنت ...!
در این شب پر از سکوت ، واژه ها یاری ام نمیکنند ، کاش تو بودی تا سکوتی مرگبار
ϰ-†нêmê§ |